دانلود تحقیق درمورد باباخاركن‌

دانلود تحقیق درمورد باباخاركن‌

0 1.6k
دانلود تحقیق درمورد باباخاركن‌

با دانلود تحقیق در مورد باباخاركن‌ در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق باباخاركن‌ را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق باباخاركن‌ ادامه مطالب را بخوانید.

نام فایل:تحقیق در مورد باباخاركن‌

فرمت فایل:word و قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل:57 صفحه

قسمتی از فایل:

  هرچي‌ رفتيم‌ راه‌ بود

                                                  هرچي‌ كنديم‌ خار بود

                                                  كليدش‌ دست‌ ملك‌ جبّار بود

يكي‌ بود يكي‌  نبود، غير از خدا هيچكي‌ نبود.

يه‌ باباخاركني‌ بود كه‌ بيرون‌ شهر با زنش‌ و دخترش‌ تو يه‌ خونة‌ فسقلي‌ زندگي‌مي‌كرد. روزها مي‌رفت‌ خاركني‌، يه‌ كوله‌ خار مي‌كند مي‌برد شهر مي‌فروخت‌ با پولش‌ چيزميزي‌ مي‌خريد مي‌برد خونه‌، با زنش‌ و دخترش‌ مي‌خوردن‌ و شكر خدا رو مي‌گفتن‌.

يه‌ روز صبح‌، بابا خاركن‌ هوس‌ كرد پيش‌ از رفتن‌ به‌ خاركني‌ قليوني‌ بكشه‌. رو كردبه‌ دخترش‌ گفت‌: - جان‌ بابا! يه‌ قليون‌ چاق  كن‌ بده‌ من‌ بكشم‌ پاشم‌ برم‌ دنبال‌ كارم‌!

دختره‌ رفت‌ قليون‌ چاق  كنه‌، ديد آتيش‌ ندارن‌. رفت‌ در خونه‌ همسايه‌شون‌ دو تا گل‌آتيش‌ بگيره‌، ديد همه‌شون‌ دور تا دور نشسته‌ن‌، قصه‌ مي‌گن‌ و نخودچي‌ كيشميش‌ پاك‌مي‌كنند. سلام‌ كرد گفت‌: - اومدم‌ يه‌ دوتا گل‌ آتيش‌ ازتون‌ بگيرم‌ ببرم‌ برا بابام‌ قليوني‌ چاق كنم‌.

زن‌ همسايه‌ گفت‌: - يه‌ ديقه‌ بشين‌. داريم‌ آجيل‌ مشكل‌گشا پاك‌ مي‌كنيم‌. اگه‌مي‌خواي‌، تو هم‌ مث‌ من‌ نذر كن‌ هر ماه‌ صنار آجيل‌ مشكل‌ گشا بخري‌ تا گره‌ از كار بابات‌واشه‌.

دختر بابا خاركن‌ نشست‌ با اونا به‌ آجيل‌ پاك‌ كردن‌. وقتي‌ پاك‌ شد و فاتحه‌شم‌خوندن‌، قسمتي‌ شو گرفت‌ و با آتيش‌ برگشت‌ خونه‌. تو راه‌ هم‌ پيش‌ خودش‌ نذر كرد اگه‌كار و بار باباش‌ خوب‌ شه‌، مث‌ زن‌ همسايه‌ هر ماه‌ صنار آجيل‌ مشكل‌ گشا بخره‌.

وقتي‌ رسيد خونه‌، بابا خاركن‌ بنا كرد داد و بيداد كردن‌ كه‌: «دخترة‌ خير نديده‌! يه‌ گل‌آتيش‌ گرفتن‌ كه‌ اين‌ همه‌ معطلي‌ نداشت‌. اون‌ قده‌ طولش‌ دادي‌ كه‌ امروز پاك‌ از كار و بارافتادم‌!

دختره‌ گفت‌: - عيب‌ نداره‌ بابا. عوضش‌ واسه‌ت‌ آجيل‌ مشكل‌گشا آوردم‌. خودمم‌ نذركردم‌ اگه‌ كار و بارمون‌ خوب‌ بشه‌ هر ماه‌ صنار آجيل‌ مشكل‌گشا بخرم‌.

بابا خاركن‌ قليوني‌ رو كه‌ دخترش‌ چاق  كرد كشيد و راه‌ افتاد و رفت‌ پي‌ كارش‌ و بااين‌ كه‌ اون‌ روز خيلي‌ دير شروع‌ كرده‌ بود، تونست‌ خار زيادي‌ بكنه‌. همون‌ جور كه‌ داشت‌خار مي‌كند و پشته‌ مي‌كرد چشمش‌ افتاد به‌ يه‌ بته‌ خار خيلي‌ گنده‌ و، با خودش‌ گفت‌: - خب‌.اين‌ يه‌ بته‌ رم‌ كه‌ بكنم‌، ديگه‌ واسه‌ امروز بسه‌.

بيخ‌ بته‌ رو گرفت‌ و به‌ زور از ريشه‌ درش‌ آورد كه‌، يه‌ هو چشمش‌ افتاد اون‌ زير، ديديه‌ تخته‌ سنگ‌ پيداس‌. علي‌ رو ياد كرد و تخته‌ سنگو زد عقب‌، ديد پله‌ مي‌خوره‌ ميره‌ پايين‌.فكر كرد لابد اون‌ پايين‌ يه‌ خبرائيه‌.

بسم‌ اللّه‌ گفت‌ و از پله‌ها رفت‌ پايين‌ تا رسيد به‌ يه‌ زيرزميني‌ و، اين‌ ور و اون‌ ورشوكه‌ نگاه‌ كرد، ديد به‌! خدا بده‌ بركت‌! دوازده‌ تا خم‌ خسروي‌ اون‌ جاس‌، پر از در و گوهر، پراز مرواري‌ و زمرد و زبرجد، رو هر خم‌ هم‌ يك‌ گوهر شبچراغ‌ به‌ درشتي‌ تخم‌ كفتر، كه‌ مثل‌آفتاب‌ مي‌درخشيد و زيرزمينو مث‌ روز روشن‌ كرده‌ بود و، هركدوم‌ خراج‌ هفت‌ سال‌ هفت‌تا مملكت‌ بود.

خيلي‌ خوشحال‌ شد. دست‌ كرد يكي‌ از اون‌ جواهرارو ورداشت‌ اومد بيرون‌، تخته‌سنگو انداخت‌ سرجاش‌ و راه‌ افتاد طرف‌ شهر.

نزديكاي‌ غروب‌ آفتاب‌ بود كه‌ رسيد به‌ شهر. يه‌ راست‌ رفت‌ راستة‌ جواهر فروشاپيش‌ يه‌ جواهرفروش‌ و، جواهر و به‌ قيمت‌ زيادي‌ فروخت‌ و شبونه‌ هرچي‌ برا خونه‌ لازم‌بود، از مس‌ و ديگ‌ و ديگبر و فرش‌ و چراغ‌ و خوردني‌ و پوشيدني‌ از سفيدي‌ نمك‌ تا سياهي‌زغال‌ همه‌ رو خريد گذاشت‌ كول‌ هفت‌ هش‌ تا حمال‌، گفت‌: - اينارو ببرين‌ فلون‌ جا به‌ فلون‌نشوني‌، بگين‌ خودشم‌ داره‌ از عقب‌ سر مياد.

پی دی اف داک

تمامي فایل ها این فروشگاه، داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
ساخت فروشگاه فایل

عضویت در خبرنامه

ثبت نام کنید و آخرین مقالات و فایل ها را از طریق ایمیل دریافت کنید ، جهت ثبت نام فقط کافی ست که آدرس ایمیل را در کادر زیر وارد نمایید

اعتماد شما، سرمایه ماست

logo-samandehi


© کلیه حقوق وب سایت ، برای پی دی اف داک محفوظ می باشد .

طراحی و توسعه نرم افزار زهیر